بررسي علل و عوامل سرد شدن روابط

● چرا يکديگر را مي آزاريم؟
آيا تاکنون به اين فکر کرده ايد که چرا رابطه بسياري از افراد با عشق شروع مي شود اما با تنفر و خشم پايان مي يابد؟ آيا تا به حال برايتان پيش آمده که به فردي بسيار علاقه مند شويد اما با گذشت زمان علاقه تان به او کم شود و رابطه تان خسته کننده و تکراري شود؟
آيا برايتان اتفاق افتاده رابطه اي را با عشق و اميد آغاز کنيد اما بعد از مدتي دچار احساس قرباني شدن، اجحاف و بي تفاوتي شويد؟ مسلما يکي از آزاردهنده ترين و ناراحت کننده ترين احساساتي که در زندگي ما وجود دارد، تجربه اينگونه احساسات است؛ احساس نوميدي و غم و اندوه ناشي از تنهايي.اما به راستي چرا روابط مان شکست مي خورد و چرا از عشق به نفرت مي رسيم؟ آنچه بايد بدانيم اين است که روابط يک شبه خراب نمي شوند. معمولا انهدام و از هم پاشيدن هر رابطه اي مستلزم زمان و وقت زيادي است. اما اگر از ابتدا بدانيد بايد مراقب چه نشانه هايي باشيد، مي توانيد از شکست در روابط خود جلوگيري کنيد.
رابطه ميان دو فرد در واقع تداخل عمل ميدان انر ژي هاي آن دو است. هنگام برقراري ارتباط بين افراد، موانع بزرگ و کوچکي به وجود مي آيند که ما اسم آنها را مشکل يا مانع مي گذاريم. مشکلات باعث مي شوند که انسان ها نتوانند ارتباط درستي بين ميدان انرژي هاي يکديگر به وجود بياورند؛ بنابر اين دعوا به وجود مي آيد و احتمال رنجش و ناراحتي بسيار بالا مي رود. هنگامي که در رابطه شما مشکلي پيش مي آيد، ديگر نسبت به طرف مقابل خود احساس خوبي نداريد. ديگر رابطه، احساسات خوشايندي را بين شما ايجاد نمي کند. در واقع احساس خوبي نداريد و اين احساس بد به خاطر مشکلي است که به وجود آمده است.

بنابراين دو حق انتخاب بيشتر نداريد، يا مي توانيد وانمود کنيد که هيچ مشکلي وجود ندارد و اميدوار باشيد که بالاخره يک روز مشکلات(خود به خود!) به پايان مي رسند، يا اينکه انتخاب کنيد که مشکلات را حل و فصل کرده و بعد به احساس خوبي برسيد.اگر به مشاجرات و مشکلاتي که معمولا بين زوج ها پيش مي آيد خوب دقت کنيد مي بينيد که دليل اصلي دعواها، موضوع مورد بحث نيست بلکه علت آن است که در آن لحظه، احساس دوست داشته شدن، مورد حمايت بودن و درک شدن نمي کنيم! هنگامي که دو نفر با يکديگر مشاجره مي کنند در رابطه احساسي و عاطفي ميان آنها ضعفي به وجود مي آيد و جريان عشق ميان آن دو متوقف مي شود يا مشکلي به وجود مي آورد.
حل و فصل موقتي مشکل و دعوايي که بين آنها به وجود آمده ريشه اصلي مشکل نيست، بلکه دوري احساسي و عاطفي که بين دو نفر وجود دارد، منبع اصلي مشکل است، به همين دليل است که بعضي اوقات بر سر موضوعي دعوا مي کنيد و به نظرتان مي رسد که بايد مشکل واقعي را حل کنيد؛ اما مواقع ديگر مي توانيد بدون اينکه مسئله را حل و فصل کنيد از آن بگذريد، بدون آنکه به راه حلي برسيد و آن زماني است که به يکديگر توجه مي کنيد و مهرباني هنوز بين شما وجود دارد. اختلاف سليقه و تفاوت ديدگاه هميشه وجود دارد، اما گاهي نمايش آن به گونه اي است که طرف مقابل حس مي کند که تأييد نکردن و اختلاف سليقه ها با او به اين مفهوم است که انگار مي خواهيم به او بگوييم اگر تو کاري کردي که من دوست نداشتم، پس من هم کاري مي کنم تا عشقم را از تو بگيرم و بدين ترتيب از تو دور مي شوم و اغلب در همين زمان است که شما احساس مي کنيد که رابطه تان سرد شده و صميمت تان رنگ باخته است.
چنانچه احساس مي کنيد دائم در مقابل همسر يا دوستتان مي ايستيد و با او اختلاف نظر داريد و کارها و نظراتش را تأييد نمي کنيد يا آنها را نمي پذيريد به معناي آن است که تنش روحي و عاطفي زيادي در رابطه شما انباشته شده است.
دليل اينکه معمولا در ابتداي روابط، زوج ها با هم دعوا و مشاجرات کمتري دارند اين است که ارتباط روحي ميان آنها بسيار قوي است زيرا هنوز تنش احساسي زيادي در رابطه آنها به وجود نيامده. مثلاً بعضي از عادت هاي خاص همسر يا دوستتان ابتدا بسيار جالب يا حتي هيجان انگيز به نظر مي رسد، اما پس از گذشت زمان زيادي چون ارتباط ضعيف تر شده همان خصوصياتي که ابتدا برايتان جالب و بامزه بوده، حالا بسيار عذاب دهنده و کسل کننده خواهد بود و گاه تحمل تان را به پايان مي رساند.
هر گاه متوجه شديد که از طرف مقابلتان زيادي عيب جويي مي کنيد و مدام روي خصوصيات و ويژگي هاي منفي او متمرکز مي شويد، به اين معناست که از مخالفت و تفاوت سليقه که بسيار طبيعي است که در هر رابطه اي وجود داشته باشد، به «تأييد نکردن و نپذيرفتن تعمدي» که الگوي ناسالمي است، تغيير موضع داده ايد.ممکن است مدام از همسرتان شکايت کنيد که نامرتب، نامنظم و بي ملاحظه است يا اصلاً شما را درک نمي کند؛ درواقع شما به جاي اينکه از کار اشتباه او گله کنيد، از خود او گله داريد و خودش را قضاوت مي کنيد، نه عملش را؛ بدين ترتيب او فکر مي کند که شما با رفتار غلط او مخالفت نکرده ايد بلکه با کل وجود و ماهيت خودش مخالف هستيد.
● تمرکز بيشتر
آيا تا به حال با خود فکر کرده ايد که چرا طرف مقابل شما آنگونه که از او انتظار داريد رفتار نمي کند؟ آيا فکر نمي کنيد که او گاهي موضوعات کوچک و سطحي را خيلي بزرگ جلوه مي دهد؟ آيا گاهي فکر نمي کنيد که آن قدر از دست او عصباني هستيد که حتي پس از تمام شدن دعوا بازهم نمي توانيد او را ببخشيد؟
در اينگونه موارد بايد توجه داشته باشيد که همه ما حامل احساساتي از گذشته هاي خود هستيم که بسياري از آنها مربوط به دوران کودکي مان مي شوند. مثلاً ممکن است شما هميشه احساساتي ناشي از خشم به همراه داشته باشيد زيرا هيچ گاه پدرتان نمي توانسته به شما محبت کند، يا حتي از هفته گذشته، از همسرتان رنجيده ايد، فقط به اين خاطر که به شما بي توجهي کرده است. در واقع انبوهي از اين احساسات است که فرديت و هويت خاص شما را تشکيل مي دهد.
يکي از خواص عشق و محبت اين است که مي تواند به خوبي عواطف را شناسايي و آنها را به اندازه کافي درشت نمايي کند. عشق مي تواند احساسات قديمي و سرکوب شده اي را که نياز به ابراز شدن دارند شناسايي کند.هنگامي که به ديگران عشق مي ورزيد مي توانيد با خود واقعي تان بيشتر آشنا شويد و نيازهاي عاطفي تان را بيشتر بشناسيد. اما اگر در رابطه خود به دنبال دريافت عشق هستيد و آن را دريافت نمي کنيد، اين باعث جدايي بين شما و طرف مقابل تان مي شود که به دنبال آن دعوا و اختلاف نيز پيش مي آيد.
همه ما احساسات ناشناخته و حل و فصل نشده بسياري را با خود حمل مي کنيم و هنگامي که اتفاق جديدي مي افتد، مثلا رابطه جديدي را شروع مي کنيم،انگار آن احساسات قديمي دوباره زنده مي شوند. در واقع به وجود آمدن عشق هاي جديد مي تواند احساسات گذشته و حتي فراموش شده ما را دوباره زنده کند که در بسياري از موارد هم باعث بروز اختلاف و کدورت مي شود.
فراموش نکنيد اگر زوجي در ارتباط خود مدام به سرکوب احساسات و عواطف قديمي خود بپردازند، کم کم احساسات واقعي شان را فراموش کرده و نمي توانند تشخيص دهند که واقعا چه مي خواهند، اما هنگامي که صبرشان به سررسيد و تحمل شان تمام شد بالاخره از آن رابطه بيرون مي آيند و وارد رابطه ديگري مي شوند و دوباره به تکرار همان خطاهاي قبلي مي پردازند و جالب است که بالاخره نتيجه مي گيرند که حتما انتخاب شان اشتباه بوده است، در حالي که اغلب موارد اشتباه از انتخاب ما نيست، بلکه به دليل ناتواني ما در ابراز صحيح احساساتمان است؛ اينکه نمي توانيم با احساسات سرکوب شده قديمي خود به خوبي کنار بياييم.
● فرار از مشکل!
البته هر رابطه فراز و فرودهاي بسياري دارد و بروز هر مشکل مي تواند فرصتي باشد براي صميميت و عشق بيشتر. اما بسياري از افراد هنگام بروز مشکلات سعي مي کنند از آنها فرار کنند زيرا مي ترسند به مشکل دامن زده شده و بيشتر شود؛ حال آنکه اين پنهان کردن مشکل است که بر شدت آن دامن مي زند، نه مطرح کردن و حل صحيح آن.
● پنهان کردن احساسات
يکي از خصوصيات رايج بين اغلب زوج ها اين است که معمولا احساسات واقعي خود را ابراز نمي کنند و هميشه احساس خود را به گونه اي ديگر طوري که طرف مقابل نرنجد نشان مي دهند. شايد شما هم احساسات و عواطفتان را پنهان مي کنيد. بسياري از ما حقيقت را نه تنها از ديگران بلکه از خودمان نيز پنهان مي کنيم و بعد از مدتي از ياد مي بريم که واقعاً چه احساسي داشته ايم. گاهي هنگام بروز مشکل، وقتي ديگران از ما سؤال مي کنند که چه احساسي داري و چه مشکلي پيش آمده؟
مي گوييم نمي دانم! شما آن قدر احساسات خود را پنهان کرده ايد که از ياد برده ايد چگونه بايد آنها را ابراز کنيد؟ در واقع بيشتر مشکلات ارتباطي به اين دليل ايجاد مي شوند که شما فقط بخشي از حقيقت را بازگو مي کنيد، نه همه آن را.هنگامي که ناراحت هستيد و سعي مي کنيد علت آن را به همسر يا دوست خود بگوييد، احتمالا فقط درباره احساساتي مانند خشم، ناراحتي و عصبانيت خود سخن مي گوييد. در اين گونه موارد به دور از مهرباني و ملاطفت سخن مي گوييد و همين باعث مي شود گوش دادن به آنها بسيار مشکل و رنج آور باشد. اما فراموش نکنيد که زير لايه خشم شما، انگيزه عشق و ميل به صميميت بيشتر نهفته است.
بنابر اين هنگامي که از همسرتان عصباني هستيد بدانيد که در واقع او را دوست داريد و مي خواهيد نظرش را جلب کنيد. هنگامي که از رئيس خود عصباني هستيد که چرا با شما بد رفتار کرده، در زير اين خشم علاقه به شغلتان و حفظ سمت تان نهفته است.

شايد شما از خشم تنها به اين دليل استفاده مي کنيد که با رنجش و ترس خودتان روبه رو نشويد. در اينگونه مواقع از خودتان بپرسيد آيا عاملي هست که شما از آن ترسيده باشيد؟ گاهي اوقات به خودتان اجازه دهيد گريه کنيد و احساسات واقعي تان را بيشتر بروز دهيد. هنگامي که اجازه مي دهيد رنجش، ترس و پشيماني خود را ابراز کنيد، رهايي روحي، عاطفي و حتي جسماني زيادي احساس خواهيد کرد و از عصبانيت و تحريک پذيري شما نيز به اندازه قابل ملاحظه اي کاسته خواهد شد.
● بروز مخالفت
اين بسيار طبيعي است که گاهي در روابط خود با ديگران مخالفت احساس مي کنيم؛ به خصوص در مورد کساني که به ما نزديک هستند. مخالفت هنگامي اتفاق مي افتد که در مقابل کارها، سخنان يا احساسات ديگران مقاومت مي کنيد و ناراحت مي شويد و احساس مي کنيد بين شما جدايي افتاده است. اما فراموش نکنيد که اگر مخالفت خود را با ديگران نشان ندهيد يا اختلاف خود را حل نکنيد، اين اختلافات روي هم تلنبار مي شوند و باعث کينه و ناراحتي زيادتر شما مي شوند و در مرحله بعد نيز احساس طردشدگي مي کنيد. در اينگونه مواقع طرف مقابل شما از اينکه چه ميزان و چرا از دست او ناراحت و عصباني هستيد، آگاه نيست زيرا شما انزجار و عصبانيت خود را نشان نمي دهيد. بنابر اين مي بينيد که اگر احساسات واقعي تان را نشان ندهيد چه عواقب غيرقابل جبراني را در پي خواهد داشت.
به علاوه اگر در اين مرحله باز هم به حل مشکل نپردازيد و حقيقت را به طور کامل به همسرتان نگوييد به مرحله جدايي مي رسيد. در اين زمان معمولا خودتان را گول مي زنيد که رابطه هيچ ايرادي ندارد، در حالي که در آستانه خطر بسيار بزرگي قرار دارد و سرکوب احساسات هميشه مي تواند بسيار مشکل آفرين باشد. در واقع يکي از جدي ترين مشکلات امروزي اين است که بسياري از انسان ها در حالتي شبيه به سرکوبي احساسي و عاطفي دائمي به سر مي برند و هنگامي که ديگر نتوانند احساسات خود را سرکوب کنند به مواد مخدر، کار بيش از حد و تمامي روش هاي ناسالم ديگر روي مي آورند تا بيش از پيش منفعل شوند.
بنابر اين اگر متوجه احساس ناخوشايندي در خود شديد حتما آن را با طرف مقابلتان در ميان بگذاريد زيرا در غير اين صورت امکان دارد رابطه شما حتي به جدايي منجر شود!

نويسنده : اسعد محمدي 
منبع: پايگاه اطلاع رساني اصلاح